سایت جـامع آستـان وصـال شامل بـخش های شعر , روایت تـاریخی , آمـوزش مداحی , کتـاب , شعـر و مقـتل , آمـوزش قرآن شهید و شهادت , نرم افزارهای مذهبی , رسانه صوتی و تصویری , احادیث , منویـات بزرگان...

مدح و ولادت حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها

شاعر : مهدی نظری
نوع شعر : مدح و ولادت
وزن شعر : مستفعلن مستفعلن مستفعلن فع
قالب شعر : مثنوی

از فـاطمه گفـتن همان خیرالعمل بود            مـیـلاد او امـروز نـه، روز ازل بـود

نور است او، در لازمان و لامکان است            هرجا که می‌بینیم هست و بی‌نشان است


بی‌فـاطـمـه جـبـریل هم نـازل نمی‌شد            قـرآن بدون کـوثـرش کـامـل نـمی‌شد

سر در نـیـاوردیم هـرگز از مـقـامش            می‌ایـسـتـاد احـمـد بـرای احـتـرامـش

جـان پـیـمـبـر، جـان مـولا بود زهـرا            تـفـسـیـر پـیـونـد دو دریـا بـود زهـرا

تعریف ما از عشق در یک جمله این است            زهـرا فـقـط کـفـو امیرالمومنین است

تلفـیق عـقلانیت و احساس زهـراست            خیرالنسا تنها نه، خیرالناس زهراست

در خانه‌ای کوچک هزاران راز دیدیم            از وصله‌های چادرش اعجـاز دیدیدم

اذن شفاعت روز محشر در کف اوست            تقدیر عـالم لا به لای مصحف اوست

باید برای بـردن نـامش وضـو داشت            دیده‌ست نابینا حجابی را که او داشت

خـیـر کـثـیـرش می‌رسد از آیـه‌هایش            غـرق دعـایش خـانـۀ هـمـسـایه‌هایش

ما که فـقـیریم و یـتـیـمـیـم و اسـیـریم            باید فـقـط از دست او روزی بگـیریم

یک زن بزرگِ جمله مردان زمین است            دنیا تماشا کن حـقوق زن همین است

زن را چنین چشم و چراغ خانه گفتند            در شأن او «اَلـمَـراَهُ ریحانه» گـفـتـند

زن نیست آن‌که فـطرتش تاراج رفته            زن کیست؟ مرد از دامنش معراج رفته

جز راه دین رفتن برایش بی‌نتیجه‌است            دنبال الـگـوئـید آیا؟ زن خـدیـجه‌است

آنکه خـدا یک روز دنـیا را به او داد            دنیاش را بخشید، زهـرا را به او داد

زن را ز مردان هم فراتر می‌شناسند            عیسی بن مریم را به مادر می‌شناسند

زن جلوه‌اش در بطن عاشوراست آری            نـور حـسین از زینب کـبراست آری

او که جهان شد زیر و رو با انقلابش            مـحـدود بـوده زینب آیا با حـجابـش؟

زینب به جای مـردها هم امتحـان داد            آزاد بـودن در اسـیری را نـشـان داد

حـالا کـمـی در بـیـت‌هــای آخــریـنـم            بــایـد بـگـویـم از زنــان سـرزمـیـنـم

نـام‌آور گـمـنـام، نـور در حـجـاب‌انـد            در اصـل آن‌ها صاحـبـان انـقـلاب‌اند

آن‌‌ها که فـردای قـیـامت روسـپـیـدنـد            جـمـع‌اند دور فـاطـمه، اُم الشـهـیـدنـد

آن مادران که تا هـمیـشه سـرفـرازند            با خون فـرزنـدانـشـان تـاریخ سـازند

دنــیــا نــمـانــده بــیولــی‌الله مــردم            فـرزنـد زهـرا می‌رسـد از راه مـردم

تقـویم ما عـطـری دگر دارد بهـارش            زهراست بیش از هر کسی چشم انتظارش

از غربتش یک روز بیرون خواهد آمد            با لشکـری از فاطـمـیون خواهـد آمد

نقد و بررسی